1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
10 |
11 |
12 |
13 |
14 |
15
|
16 |
17 |
18 |
19 |
20 |
21
22
23
24 |
25 |
26 |
27 |
28 |
29 |
30 |
31 |
32 |
![]() |
![]() ![]() |
اندازه فونت |
![]() |
پرینت |
![]() |
برش مطبوعاتی | جابجایی متن |
طعم غذاهای محلی زیر زبان گردشگران
الهام تقی زاده سیگارودی
گروه جامعه
عوامل زيادي ميتواند در جذب گردشگران موثر باشدكه از جمله آنها ميتوان به اماكن اقامتي،پذيرايي،حمل و نقل و حتي غذا اشاره كرد.هماكنون در همه كشورها غذا از عناصر مهم در برنامههاي گردشگري است كه ميتواند به عنوان يك نماد فرهنگي با قدمت و پيشينه بسيار در اعتلاي گردشگري نقش موثري داشته باشد. چنانچه در هر كشوري براي اينكه بتوانند غذاي خود را به نمايش بگذارند، از جشنوارهها و فستيوالهاي غذايي متنوعي بهره ميگيرند، بهطوري كه گاه در اين فستيوالها انواع غذاهاي محلي به شكل زنده طبخ ميشود. اين روش ميتواند كنجكاوي گردشگراني كه به غذاهاي سنتي علاقه مندند را هم برانگيزد.در واقع غذا زماني ميتواند مورد توجه واقع شده و ما را در پيشبرد اهدافمان در توسعه صنعت گردشگري ياري دهد كه علاوه بر اينكه ارزان قيمت است، در زمان كمتر و در جاي خوبي هم طبخ شده و در عين حال كه در دسترس است، در ظرفهاي مناسب و متنوع سرو شده و به ذائقه افراد هم نزديك باشد، البته سلامت غذا و موادغذايي هم مسأله مهمي است كه بايد در كنار تنوع طبخ و ارائه غذا در نظر گرفته شود.
به باور بسياري از گردشگران، ايران مادر آشپزي و غذاهاي دنيا است،اما آيا ما توانستهايم از اين ويژگي و ظرفيت به بهترين شكل استفاده كنيم، بهطور حتم پاسخ به اين سؤال چندان خوشايند و باب طبع ما نخواهد بود، با اين حال اما كشورهاي آسياي جنوب شرقي چون چين، تايلند، سنگاپور و مالزي توانستند با شناخت ذائقه غذايي گردشگران، البته در طول سالها تجربهاندوزي در اين زمينه در حوزه گردشگري رشد خوبي پيدا كنند، براي نمونه هماكنون غذاهاي كشوري چون چين علاوه براينكه در كشورهاي شرقي طرفداران زيادي دارد در كشورهاي امريكايي و اروپايي هم مشتريان زيادي را به خود جذب كرده است، بهطوري كه رستورانهاي چيني در برخي كشورها به علت فراواني مراكز تامين غذاي گرم و ارزان قيمت و تنوع به يكي از شلوغ و پربازديدكنندهترين رستورانهاي دنيا تبديل شده است.
در كشوري چون مالزي هم به علت نزديكي به چين،هند، تايلند و اندونزي عرضه غذاي چيني در كنار غذاهاي مالايي كه آن هم از غذاهاي هندي و چيني تاثيرپذيرفته است، جايگاه خاصي دارد. بر اين اساس در بسياري از رستورانها، انواع و اقسام غذاهاي چيني با قيمتي ارزان قابل دسترس براي عموم بوده و در همه جا حتي در مراكز استراحتگاهي بينراهي هم يافت ميشود.
منو های همیشه ثابت
اما در كشور ما اگرچه فهرست غذاها بسيار گسترده است، با وجود اين ميتوان گفت كه طعم بيشتر غذاها در بخش كيفي و كمي هنوز ثابت است، بهطوري كه حتي وقتي به رستورانهاي سنتي در همين تهران خودمان سر ميزنيم، بيشتر منوهاي غذايي ما شكل هم بوده و هنوز هم پس از چندسال، آبگوشت و كباب جزو غذاهاي سنتي و ثابت رستورانها محسوب ميشود، غافل از اينكه در بسياري از شهرهاي كشورمان انواع و اقسام غذاهاي محلي وجود دارد كه ميتواند جايگزين مناسبي براي بعضي از غذاهاي سنتي كليشهاي و تكراري باشد. بهطور حتم اين تنوع و احترام گذاشتن به ذائقه مشتري ميتواند نه فقط افراد را با شكل خوراكيهاي شهرهاي ديگر آشنا كند، بلكه ازتكراري بودن آن براي كساني كه بعضي از غذاها جزو منوي اصلي آنها در شهر و ديارشان شده است، دستكم در طول سفر جلوگيري كرده و آنها را با غذاهاي شهرها و قوميتهاي ديگر نيز آشنا كند. اما علت سرو اين غذاهاي تكراري در اين همه رستوران كشور چيست؟ شايد اگر رستوراني غذاي سنتي ندارد به اين علت است كه بيشتر محليهاي آن منطقه هنوز بر اين باورند كه بايد به سراغ معروفترين غذاها رفت تا فروش تضمين شود، چراكه بيشتر مردم به آن نوع غذا و شيوه پخت آن اعتماد دارند و بنابراين شايد اگر اين افراد به غذاهاي محلي خود اعتماد داشته باشند يا افرادي را به عنوان آشپز انتخاب كنند كه اين غذاها را به شيوه مناسب تهيه كنند و فكر نكنند كه آيا اين غذا ميتواند گردشگران را مجذوب خود كند يا اينكه مواد مورد نياز آن گران است، بهتر است بتوانند يك غذاي جديد سنتي را ارئه دهند و ممكن است حتي يك غذاي محلي كه از نگاه ديگران هميشه مورد توجه بوده است، جاي خود را به غذاهاي محلي ديگر بدهد و از اين طريق غذاهاي محلي ديگر نيز كم كم شناخته شوند.
از سويي يكي از مشكلات غذاهاي ايراني زمان بر بودن طبخ آنها است. غذاهايي كه هرچند تنوع بسيار بالايي دارند، اما نميتوانند در زمان كوتاه و به راحتي پخته شوند و بدين ترتيب گردشگران داخلي و خارجي را راضي نگه دارند، چراكه يكي از راههاي جذب گردشگر طبخ غذاي فوري و در دسترس در طول روز است، شايد جالب باشد كه بدانيد دربيشتر كشورهاي آسيايي، ارائه غذا در بيشتر رستورانها، بوفهها و حتي رستورانهاي بين راهي در زمانهاي مختلف انجام ميشود، چون اين كشورها به خوبي خواست گردشگران را نياز سنجي كردهاند.
تنوع غذایی با مخلفات کم حجم
علاوه بر اين برخي گردشگران خارجي معتقدند كه غذاهاي ايراني بسيار خوشمزهاند، اما درست كردن آنها زمان زيادي ميبرد و در طول يكي دو هفته نيز غذاها تقريباً تكراري ميشود و گاه هم ميگويند كه سرو غذا در 3 نوبت آنچنان كه در ايران مرسوم است، كافي نيست.
بنابراين يكي از راههايي كه ميتواند گردشگران را راغب كند، اين است كه حجم غذاها كمتر، اما زمان ارائه آنها بيشتر شود؛ در عين حالي كه به كيفيت هم توجه ميشود، بر اين اساس در يك وعده غذايي ميتوان به جاي مقدار زيادي برنج از مخلفات ديگر چون سبزيها در كيفيت و تنوع غذاها استفاده كرد تا علاوه بر اينكه به شكل و چينش غذا توجه ميشود، غذا شكم پركن صرف نباشد.
«سردار»، بزرگترین آب انبار تک گنبدی ایران
آبانبار سردار بزرگ شهر قزوین، بزرگترین آبانبار تك گنبدی ایران است و در خیابان راهآهن این شهر قرار دارد. بانیان این بنا «محمدحسنخان» و «محمدحسینخان سردار» از امرای فتحعلیشاه قاجار بودند. این آبانبار دارای سردری رفیع با قوس جناغی است. راه شیر آبانبار، 50 پله سنگی دارد و برای دسترسی به آب باید 5/12 متر پایین رفت. مخزن آب آن، مربع شكل و به ابعاد تقریبی 17 متر است. مصالح به كار رفته در جرزهای آن، شفته آهك با روكش ساروج و قطر آنها در حدود سه متر است. گنبد عظیم آبانبار، آجری و در بالاترین قسمت آن بادگیری قرار دارد و ارتفاع بلندترین نقطه آن تا كف آبانبار، حدود 5/28 متر است. حجم مخزن این آبانبار سه هزار و 600 مترمكعب است.
حمام قلعه ایزدخواست یادگار ساسانیان
این بنا در میان بقایای قلعه تاریخی ایزدخواست كه از دوره ساسانی به جای مانده است، نزدیك روستای ایزدخواست و در مسیر آباده - اصفهان واقع و براساس كتیبه تاریخی در زمان «شاه سلطان حسین صفوی» در سال 1110 هـ. ق ساخته شده است. سربینه یا رختكن حمام طرح چهارگوش دارد و در 4 جانب آن چهارشاهنشین در ارتفاع 40 سانتیمتری از كف سربینه، تعبیه شده است. زیر این صفه یا شاهنشینها، دورتادور محلهایی برای قراردادن كفشها ساختهاند. در چهارگوشه محوطه میانی سربینه و كنجهای جلو شاهنشینها، چهار ستون سنگی 8 ضلعی قرار دارد كه به كمك آنها پوشش قوسی شكل سربینه به انجام رسیده است. همچنين مصالح مورد استفاده در این بنا، آجر، ملات مستحكم گچ، ساروج و سنگ است.
گزارش
شهري به شيريني انگبين
سمیرا منفرد
سفرنامه نویس
وقتي صحبت از «گز» به ميان ميآيد ذهن مابه «اصفهان نصف جهان» سفر ميكند. اما جايي در همسايگي همان كوهها و رودها، نگين سبز چهارمحال و بختياري چنان ميدرخشد كه شيره «گون» آن به شهد عسل پهلو ميزند. كافي است 65 كيلومتر به سمت جنوب شهركرد راه بيفتيم تا به شهر بروجن برسيم كه به «گز انگبين» شهرت يافته و «بلداجي» نام گرفته است.
اين شهر از نظر ارتباطي از شرق به جاده ياسوج، از شمال به اصفهان و شيراز، از غرب به جاده شهركرد، خرم آباد و همدان و از جنوب غرب به جاده اهواز متصل است كه در ميان روستاي «آقبلاغ»، «امامزاده حمزه بن علي» و رشته كوههاي اين منطقه محدود ميشود. مردمان ترك زبان بلداجي از «صفي خان»هاي قشقايي ساكن در منطقهاند كه در گذشتههاي دور به بختياري كوچيدند و سالهاست مألوف و مأنوس در كنار طوايف بختياري و در حاشيه كوههاي «كلار» ساكن شدهاند.
پس بيعلت نيست كه ميگويند ريشه نام شهر «بلداجي» از «بل داشي» تركي به معناي «سنگ بزرگ» گرفته شده است. سنگ بزرگي كه در ازمنه قديم، گويا در جلگهها و مراتع ييلاق نشين كوچنشينان اين منطقه قرار داشته و امروزه ديگر از آن قرار اثري نيست.در آن ازمنه كه قوچهاي بلداجي ازنژاد «قوچ بل حاجي» بودند و آوازهاي فراتر از رمههاي فارس و مغان داشتند، مردمان بلداجي 3500 ساله، براي قرنها زندگي خود را بر پايه دامداري و كشاورزي اداره ميكردند بيآنكه بدانند بوتههايي شيرين، طعم خاك سرزمينشان را شيرينتر از عسل خواهد ساخت.
تا اينكه روزگار چرخيد و رسيد به يكي از مردان بلداجي... «حاج عليداد طهماسبي» نامي كه روزي پاي از بختياري بيرون نهاد،به اصفهان سفر كرد، در آنجا شيوه پخت «گز» را فرا گرفت و روزي ديگر به زادبوم خود «بلداجي» برگشت تا در توليد گز از درختچههاي گون موجود در كوههاي كلار استفاده كرده و با شيره انگبين آنها گزي خوش طعم و خوش عطر توليد كند.
كم كم «گز اصلي بلداجي» رقيب سرسخت «گز اصلي اصفهان» گشت و اين حرفه در بلداجي تبديل به كسب و كار عمده مردم شد، تا جايي كه امروزه در سرتاسر خيابانهاي اصلي شهر كارگاههايي قرار گرفته كه گز مرغوب بلداجي را توليد و به داخل و خارج كشور صادر ميكنند.
چهلستون قزوین
عمارتی با نقاشی های ماندگار
عبارت چهلستون براي بيشتر ما با نام اصفهان تداعي ميشود اما شايد برايتان جالب باشد اگر بدانيد قزوين هم يك چهلستون معروف و ماندگار دارد كه از دوران صفويان تا به حال يكي از بناهاي ديدني اين شهر بوده است. عمارت باشكوهي كه به كلاه فرنگي هم معروف است و در وسط باغ بزرگي قرار گرفته است. چهلستون قزوين در واقع تنها كوشك باقي مانده از مجموعه كاخهاي سلطنتي روزگار شاه طهماسب به حساب ميآيد.
اگر گذارتان به موزه چهلستون قزوين بيفتد، ميتوانيد نقاشيهاي دوران صفوي را ببينيد كه روي ديوارهاي اين بنا خودنمايي ميكنند. نقاشيهاي ديواري طبقه اول نمونهاي از هنر نگارگري مكتب قزوين است و به همين علت شهرت خوبي در محافل معماري دنيا دارد. تعداد نقاشيهاي ديواري اين بنا مشخص نيست، اما براساس گفتههاي «عبدالملك شيرازي» و «قاضي احمد حقي»، اين نقاشيهاي ديواري از آب طلا بودهاند.
برخی معتقدند بنای هشت بهشت اصفهان با گرته برداری از این اثر ساخته شده است.
ظهور یک قاجار هم در سومين لايه نقاشيهاي كاخ چهلستون ديده ميشد كه به مرور زمان از ميان رفته است.
چهلستون ساختماني 8 گوش دارد كه با مساحت تقريبي 500 متر مربع ساخته شده است. با تالارها و اتاقهاي كوچكي كه درهر یک از دو طبقه آن به چشم ميخورد. رواقي با ستونهاي آجري و قوسهاي نيم دايرهاي بنا را در برگرفته و بر بالاي آن ايواني با ستونهاي چوبي استوار شده است.
بد نيست بدانيد كه عمارت «كلاه فرنگي» به همراه «سردر عالي قاپو» تنها بناهاي باقي مانده از باغهاي دوره صفويه در قزوين هستند. بعدها اين بنا در دوره قاجاريه از سوي «سعدالسلطنه» فرماندار وقت قزوين بازسازي شد و در سال 1337 به عنوان گنجينه اشياي تاريخي و باستاني مورد استفاده قرار گرفت. عمارت چهلستون قزوین در بهمن سال 1334 در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسید.
در حال حاضر هم از ساختمان چهلستون قزوين به عنوان موزه خوشنويسي قزوين استفاده ميشود.